وینی پس از نجات شهرش از قاتلی روانی آرزو می کند هرگز به دنیا نیامده بود. پس از این آرزو، او وارد یک جهان موازی کابوس وار می شود که بدون او همه چیز خیلی بدتر است.
گروهی از نوجوانان در یک شهر کوچک، وسیلهای عجیب و اسرارآمیز را پیدا میکنند که وفاداری آنها نسبت به یکدیگر را مورد آزمایش قرار میدهد؛ اما هر چه بیشتر آنها درگیر این بازی مرموز میشوند، عواقب مخرب آن نیز بیشتر میشود
یک پدر محافظه کار از مزرعه ی روستایی خود برای زندگی با خانواده ی پسرش به لس آنجلس نقل مکان می کند، اما با چالش های غیرقابل پیش بینی مواجه میشود و…
نوروال جوانی است که پدر و مادرش از یکدیگر جدا شده اند و در حال حاضر با مادرش زندگی میکند. این جدایی باعث شده نوروال در زندگی خود با مشکلات زیادی درگیر باشد، به همین دلیل وقتی پدرش نامه ای به او میفرستد و دعوتش می کند که به دیدنش برود، نوروال بلافاصله چمدانش را بسته و راهی جاده میشود. اما پس از رسیدن به خانه پدری، متوجه میشود آنچه فکر میکرده در انتظارش نیست...